سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]

+O

نامه ی گوسفندی به مادرش

fu2947

مادر عزیزتر از جانم،بع!

وقتی مرا از گله جدا کردند فکر میکردم که مرا به دست قصابی خواهند سپرد و به همین دلیل بسیار نگران بودم البته همینطور هم شد.

حاج رحیم قصاب مرا از بازار خرید و به خانه خودش برد. آن شب را نمی دانی تا صبج چگونه سحر کردم؛ همه اش خواب چاقو میدیدم.

 

صبح قصاب برایم آب آورد؛ فهمیدم که رفتنی هستم اشک جلوی چشمهایم را گرفت و برگشتم به

سمت روستا و از ته دل چند بار بع بع کردم.

قصاب مشغول تیز کردنچاقویش بود که رضا، پسرش، آمد و گفت دست نگه دار که قیمت گوشت باز هم بای رفته است فردا شاید قیمت یک کیلو گوشت بشود بیست هزار تومان.

از آن روز به بعد چند صبح این اتفاق تکرار شد و دست بر قضا ما زنده ماندیم.

حال هم قیمت گوشت به قدری گران شده است که کسی توان خرید آنرا ندارد و خیال من آسوده شده که حالا حالاها مردنی نیستم.

اما بگویم از قصاب که مرد بسیار خوبی است. هوای مرا دارد؛ چیزی برایم کم نمیگذارد.

یک بار چند تا سرفه کردم برایم دکتر آورد.

برخی از مشتریان قصاب میگویند که اگر قیمت گوشت همین طوری بالا برود احتمال دارد که ما

گوسفندان را نیز مانند اسبهای روسی که ثبت ملی شده اند، ثبت ملی بکنند و بشویم پشتوانه ارزی برای مملکت!

اگر اینگونه بشود احتمال دارد که من هم فکری برای تشکیل خانواده بکنم.

نمیدانی مادر اینجا یک دختر گوسفند زیبایی است که از یک دشت آوردهاند. چشمهایش شبیه آهو است. گاهی با هم درد دل میکنیم و شاید یک روز به خودم اجازه بدهم ازش خواستگاری کنم.

مادر! دیگر زیاده عرضی نیست.

سلامم را به برداران و خواهرانم

برسان؛ به سگ گله هم سلام برسان.




هدایت آرامش ::: جمعه 92/4/28::: ساعت 4:17 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 11


بازدید دیروز: 56


کل بازدید :619393
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
 
>>صفحات اختصاصی<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<